رمضان سواد خواندن و نوشتن نداشت. از من خواست به خانوادهاش نامه بنویسم. گفت: بنویس تا سر صدام را نیاورم، به خانه برنمیگردم. در عملیات به عنوان حمل مجروح شرکت کرد؛ اما مجروحی برای حمل نداشت. هوا سرد بود. رمضان رفت زیر برانکارد و خوابید. دو روز بعد از عملیات با هم اسیر شدیم.
برچسب : نویسنده : nekat بازدید : 6