پادکست
برچسب : نویسنده : nekat بازدید : 5
دوماه پیش زن همسایه دوقلوهایش را انداخت و رفت. پرسیدم: چرا؟ گفت: پول نمیدهد. همسایه حتی خانهاش را به نام زنش زده بود. هرروز ماشین را تمیز میکرد تا او از رانندگی لذت ببرد؛ اما جزای عشق به غیرخدا هجران است. حالا باید در جوانی بچهداری کند. دیروز رفتیم برای دوقلوها شیرخشک خریدیم.
برچسب : نویسنده : nekat بازدید : 7
رمضان سواد خواندن و نوشتن نداشت. از من خواست به خانوادهاش نامه بنویسم. گفت: بنویس تا سر صدام را نیاورم، به خانه برنمیگردم. در عملیات به عنوان حمل مجروح شرکت کرد؛ اما مجروحی برای حمل نداشت. هوا سرد بود. رمضان رفت زیر برانکارد و خوابید. دو روز بعد از عملیات با هم اسیر شدیم.
برچسب : نویسنده : nekat بازدید : 8
در مسیر عملیات بودیم. مجروحین شبهای قبل، روی زمین افتاده بودند. از تشنگی تقاضای آب میکردند؛ اما برایشان ضرر داشت. انصاری قمقهاش را از فانسقه باز کرد و به یکی از مجروحین داد. خدایا! او داراییاش را به تو داد. تو هم داراییات را به او بده!
برچسب : نویسنده : nekat بازدید : 7
برچسب : نویسنده : nekat بازدید : 8
گریه میکرد که چرا در بهشت نماز نیست. رزه امام علی(ع)...
برچسب : نویسنده : nekat بازدید : 17
وقتی بچه بودیم، با هم گلاویز شدیم. آنقدر همدیگر را زدیم تا خسته شدیم. در یک لحظه تصمیم گرفتیم از هم فرار کنیم. تو به آن سو، من به این سو! از هم که دور شدیم، به هم خندیدیم. وقتی بزرگتر شدیم، با هم جبهه رفتیم. تو شهید شدی، من اسیر شدم. خدا رحمتت کند عزیزم!
برچسب : نویسنده : nekat بازدید : 18
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان است. علی آنقدر اوج میگیرد که گم میشود. نگویید مقام مردم به مقام علی نمیرسد. اصلا کوفیان غیرت ندارند تا دامن علی را بگیرند. پیروی از علی کار سختی نبود. فرمود: در بیت المال طمع نکنید. این هم سخت بود؟
یکی مشتی بدین بیدست و بیپا/ حدیث رستم دستان چه دانند؟
برچسب : نویسنده : nekat بازدید : 16
هوا گرم بود. بیمارستان، بهداشت و پانسمان مناسب نداشت. پایم تا ران توی آتل بود. پانسمان هم نمیشد. دوسه ماه که گذشت، کرْمهای سفید ریزی از درون آتل بیرون آمدند. حالا دیگر پایم کرم افتاده بود. ناچار شدم بدون تجویز پزشک، آتل را باز کنم.
برچسب : نویسنده : nekat بازدید : 28